خواننده معروف: برای تهران هم ترانه خواندهام
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۷۲۱۸۸
همشهری آنلاین - سحر رمضانعلیپور: با خواندن ترانههای «زیر آسمان شهر»، فیلم سینمایی «علفهای هرز» و سریال «دختران» در جامعه موسیقی شناخته شد و سپس آلبومهای «زیر آسمان شهر» و «زندگی» را منتشر کرد و آثاری با موضوعات ملی را خواند. مهمان این شماره ،هممحلهای ما «امیر تاجیک» است:
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
من در آلبوم زندگیام، این تعریف را از زندگی ارائه کردهام.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترانههایی را برای تیمملی فوتبال و کشتی جامجهانی ۲۰۰۲ و در مناسبهای مختلف به سفارش مرکز موسیقی خواندهام و اکنون مشغول جمعآوری آلبومی جدید هستم که بهصورت تک تراک و احتمالاً تصویری در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت. در این آلبوم ملودیها را خودم ساختهام و تنظیم را برادرم «امید» انجام داده است.
ورود به دنیای موسیقیاینکه چهطور من که رشته تحصیلیام طراحی صنعتی است وارد دنیای موسیقی شدم ماجرای خاصی ندارد. معمولاً وقتی حس و عشقی در آدم ایجاد میشود، آدم را به آن سو میکشد. در سالهای دانشآموزی وقتی برای انجام فعالیتهای هنری به تالار چهارسو میرفتم از نظرات «جعفر دهقان» و «خسرو شکیبایی» و «رضا رویگری» استفاده و استادان، مرا تشویق میکردند.
موسیقی کاری حسیگرایش به موسیقی، ذاتی و حسی و از کار منطقی جداست؛ هیچگاه منطق نمیتواند جای احساس را بگیرد. شاید از جهتی اگر رشته خودم را هم ادامه میدادم بد نبود ولی من نمیتوانستم. کار هنری نیاز به صرف همه وقت آدم دارد ولی من بارها مجبور بودم از محل کارم مرخصی بگیرم.
این روزها بحث جامجهانی خیلی داغ است. «آواز وطن» را همزمان با فوتبال جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان با شعر «اشکان شب افروز» و آهنگسازی برادرم «امید» خواندم. این ترانه حاوی معانی، ملودی و کلام سلیس و روان است و توانست به خوبی با مردم ارتباط برقرار میکند. در این آهنگ، درباره تاریخ کشورم صحبت کردم و از تاریخ به عقاب آسیا رسیدم. «تاریخ یادش است این نقشه جغرافیا/ نامش خلیج فارس این مرز برین، ایران ما/ این اتحاد و افتخار سوغاتی اقلیم پارس/ وین لشکر فاتح بدان عمری عقاب آسیاست... » برای تهران هم ترانه خواندهام. تهران، شهری پویاست که دوستش دارم.
انتقال مفاهیم با ترانهگلایهمند هستم. وقتی کسی از خود میگذرد و کارهای اینچنینی تولید میکند نیاز به توجه و حمایت بیشتر مدیران فرهنگی دارد. درحالی که نگاه مسئولان گاهی بسیار کمرنگ است.
گلهمندم، چون معتقدم هنرمند سرمایه ملی یک کشور است و باید نسبت به هر کس که نگاه ملی و وسیع هنری دارد نگاه حمایتکننده داشت تا بتواند آثار فاخر تولید کند. گاهی یک فرد از خود فراتر میرود و با تحقیق و مطالعه، آثاری را تولید میکند که وقتی مخاطب گوش میکند تاریخ کشور و افتخاراتش را به یاد میآورد. به همین دلیل شایستهتر این است که نگاهها به هنرمندان بهگونه بهتری باشد.
در اوقات فراغتم مطالعه میکنم. حوزه مطالعه و تحقیقم، مباحث عارفانه است. نگاهی وسیعتر، عشقی غنیتر و هدفی لبریزتر ما را به سمت خود میکشاند. این احساسات آنقدر وسیع است که هیچ تفریح زمینی نمیتواند با آن مقابله کند و درک این موضوع بسیار لذتبخش است.
هنرمند واقعی مثل شیشه میماند و جامعه بر آن تأثیر میگذارد. هنرمند کسی است که احساس قوی دارد. درغیر اینصورت هنرمند نیست. اگر احساس در وجود یک فرد نباشد نمیتوان او را هنرمند دانست.
باید میان معروف و مشهور بودن، موفق و برنده بودن تفاوت قائل بود. مشهور و محبوب بودن از نظر دید و حس بسیار با هم متفاوت است. بسیاری از شخصیتها در جامعه میتوانند مشهور باشند ولی آنچه مهم است محبوبیت و حضور در دل دیگران است که باید آن را پیدا کرد. باید توجه کرد که با چه رفتاری میتوان محبوب مردم ماند. محبوبیت قلبی و دلی است اما مشهوریت زمینی است و حسش با محبوبیت فرق میکند.
دنیای حیرتآور و زیبای موسیقیباید بپذیریم که موسیقی میتواند یک هنر اثرگذار در جامعه باشد. وقتی میپذیریم هنر موسیقی هست باید در مورد آن تصمیم درست بگیریم که تکرار نشدنی باشد. فرهنگ هر کشور در کلام موسیقی نمود مییابد و این یک واقعیت است. با تولید و عرضه یک اثر موسیقی، فرهنگمان را نیز ارائه میکنیم. برای بازگرداندن فضای موسیقی و جامعه به ثبات و چهارچوبهای خوب پیشین باید به این فرهنگ بهصورت جدی نگاه کنیم. موسیقی تسکیندهنده روح و صیقلدهنده جان و جسم ماست. باید دربارهاش بحث کرد. نباید یک بعدی به آن وارد شد بلکه باید ابعاد متنوعش را شناخت. موسیقی سنتی، پاپ و فولکلور هر یک در جای خود زیبا هستند.
اکنون نبود یک مسیر شفاف، یک مشکل محسوب میشود. به ظاهر مسیرهایی وجود دارد اما بهصورت زیرپوستی، فضا مختص افرادی خاص است. متأسفانه خوانندگان نشستهاند و افرادی که خواننده نیستند دارند پول درمیآورند و کار میکنند. این افراد ماندگار نخواهند بود ولی مسئله اینجاست که اگر ما کار تولید نکنیم از بین میرویم. ما هم باید اثر تولید کنیم. گاهی تلویزیون به برخی کلیپها و آهنگها اجازه پخش نمیدهد یا میخواهد اثر را تغییر دهد که اقدام شایستهای نیست.
آپارتماننشینی در دنیای امروزمن اهل شمیران و محله الهیه هستم و از نزدیک سبک زندگی شهرنشینی را تجربه کردهام. این دورهای که تجربه میکنیم دوره آپارتماننشینی و حسرت خانههای ویلایی است. وقتی یک خانه بین ۴ یا ۶ خانوار تقسیم میشود، شرایط زیست نیز به همان شکل تقسیم بر ۴ میشود. در این نوع زندگی بیاید بیش از پیش احترام به دیگران را در اولویت زندگیمان قرار دهیم و حقوق دیگران را رعایت کنیم.
و کلام پایانی اینکه: «زندگی با بد و خوبش/ شکل یک بازیه اما/ نباید غافل از این شیم/چی به جا میمونه تو این بازی از ما/ بازی زندگی رسمش/ گاهی بُرد و گاهی باخته/ کسی اسمش رو زبونهاست/ که عمری با همه ساخته... »
--------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله شمیران به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۶
کد خبر 734035 برچسبها همشهری محله موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا تهرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: همشهری محله تهران جام جهانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۷۲۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حال موسیقی ایران خوب است
«بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفتههای علیرضا طلیسچی، خواننده شناختهشده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند، تثبیت کند.
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
انتهای پیام